مثل خاطرات بد کردار تو سرم مثل بوق ممتد شو
با خودت جور تازه ای تا کن . با بدی جور تازه ای بد شو
مثل حرفهای بی مخاطب باش
تو سرم مثل پنکه میچرخی . دم بکش رو اجاق چشم من
آب خوش تو گلوی من جا خورد وقتی چشمای من تو رو دیدن
مثل فیلمهای بی سرانجامی
طی کنم بی خیالی چی رو . توی این شبای بی خوابی
بعد از این ز بامهای دروغ . قرصهای تشدید بی تابی
نگران نباش حل میشه
واسه من اب رو آتیش . مثل تب کردن گل یخ باش
جستجو کن اتفاق منو توی این شبهای بی کنکاش
مثل سایه با منی همه جا
چی میدونی از گذشته ی من .توی دنیا له و لورده شدم
اگر اربابهاییم بودن .من برای خودم یه برده شدم
لای تقویم حسمو واکن
مثل اعتراض نطفه ببند روی نتهای کوک بی اعصاب
دنیا آب میبره امروز پاشو پاشو از خواب
مثل حرفهای بی مخاطب باش
رضا یزدانی . ترانه از علیرضا باران
نظرات شما عزیزان:
|