یادمه اون قدیما وقتی خیلی بچه بودیم شبای یلدا

هممون خونه بابابزرگم جمع میشدیم بابابزرگ همیشه از

اول زمستون کرسی میذاشت شبای یلدا همه ی دور خودش

جمع میکرد و برامون قصه می گفت .گاهی هم از خاطراتش  می گفت

بعد بلند میشد و از روی طاقچه یه کیسه کوچیک رو می آورد و میگفت : درسته

که عید نیست اما من بهتون عیدی میدم بعدش در کیسشو باز میکرد و

بهمون نفری دویستومان میداد. شاید این دویستومان ارزش مادی نداشت

اما ما کلی کیف میکردیم اونوقت بود که مامان بزرگ با سینی وارد میشد

توی سینی مامان بزرگ پر از خوراکی بود از تخمه و آجیل بگیر تا انارای دون کرده

دلم براتون بگه همه دور هم می نشستیم . میگفتیم و می خندیدیم

متن ترانه های رضا یزدچمدون - کجای این دنیا میشه
آلبوم: ساعت فراموشی
خواننده: رضا یزدانی
آهنگساز : رضا یزدانی (تنظیم: میلاد عدل)
ترانه سرا : علیرضا باران, پویان بوترابی

کمک کن ببندم چمدونمو،

 لباسامو باید خودت تا کنی
تو بارون یکریز این پنجره،

باید رفتنم رو تماشا کنی
نباید پر از گریه شی پشت من،

نذار فکر من باشی دیوونه وار
بذار آیینه خیس هق هق بشه،

ولی تو به روی خودت هم نیار
تو کی نقش حوا برای توئه،

تا کی می خوایی این مردو آدم کنی
خودم باید از بغض تو رد بشم ،

نباید بذارم تو ترکم کنی

کجای این دنیا میشه که با تو آروم بگیرم
کی میرسی کی میرسی بگو که ساعت بگیرم
کجای این دنیا میشه بی واهمه بهم رسید
پشت شبای بی نفس روزای بهتری رو دید

گلوی ساعت شنی هم بغض لحظه هام میشه
یه روزی از این فاصله طوفان شن بپا میشهمنه
کوهی که با هر نفست منتظره یه بهمنه

یه روزی تکیه میکنی به کوهی که بغض منه
کوهی که با هر نفست منتظره یه بهمنه

من پشت خط قرمزم تو پشت شیشه ی قطار
پشت چشمای بارونیم قراره بعدی رو بذار
روی کدوم نقطه باید رها شد از این دلهره
که فکرم از دغدغه ی باید نبایدها پره
توی سینه ی من یه نفس دیدن تو یک دم شده
تا میرسم حس می کنم لحظه ی برگشتن شده
دنیا حریمی نداره دور دلت خط میکشم
نزدیکی شبامونو از دور حسرت میکشم

گلوی ساعت شنی هم بغض لحظه هام میشه
یه روزی از این فاصله طوفان شن بپا میشه
یه روزی تکیه میکنی به کوهی که بغض

وقتی تو رفتی
آلبوم: ساعت فراموشی
خواننده: رضا یزدانی
آهنگساز : رضا یزدانی (تنظیم: بهروز پایگان)
ترانه سرا : رضا یزدانی

گلدونای توی خونه پوسید
تابلو های روی دیوار کج شد
قناریِ توی قفس دغ کرد
حتی خودم دیگه با من لج شد

وقتی تو وقتی تو رفتی,وقتی تو رفتی

اینجا سرده تو هم نیستی
اینجا سرده منم تنهام
نمی تابی یخه عمرم
نمی تابی شبه دنیا

وقتی تو رفتی,وقتی تو رفتی
وقتی تو رفتی,وقتی تو رفتی

من اتفاقی بودم که انگار
تنها با چشمای تو رخ میداد
این زندگی از جون من
اما دیگه نمیدونم که چی میخواد
حنجرم خشکیده دیگه کارم سکوت شد
گیتارم شکست و قلبم...

از وقتی تو رفتی,وقتی تو رفتی
وقتی تو رفتی,وقتی تو رفتی
 

هیچ وقت شده در تنهایی خودت سری به کوچه پس کوچه های دلت بزنی؟

در تاریکی شب . آن زمان که همه مردم شهردلت به خواب رفته اند؟

همه جا سوت و کور است . هیچ صدایی نیست .هیچ چراغی روشن نیست

شاید کمی ترس برت داره . قدماتو آهسته آهسته برمیداری .چون نمیدونی مقصدت کجاست

اصلا نمیدونی دنبال چی میگردی . شاید کمی آرامش .شاید دنبال آغوش گرم

هوا خیلی سرده و سوز سردش اذیتت میکنه

دلت از همه چیز و همه کس گرفته . از نامردی که در حقت شده

دلم گرفته است

دلم گرفته است

به ایوان می روم و انگشتانم را

بر پوست کشیده ی شب می کشم

چراغ های رابطه تاریکند

چراغ های رابطه تاریکند

کسی مرا به آفتاب

معرفی نخواهد کرد

کسی مرا به مهمانی گنجشک ها نخواهد برد

پرواز را به خاطر بسپار

پرنده مردنی است                                                               شاعر:فروغ فرخ نژاد

 شاید این جمعه بیاید شاید

پرده از چهره گشاید شاید

آقا جونم شاید من منتظر واقعی نباشم 

اما خیییییییییییلی دلم تنگه برات 

تقدیم به آقای خوبیها

مهربانترین مهربانان دوستت دارم

یکی بود یکی نبود زیر سقف آسمون غیر از خدا کسی نبود

زیر این سقف کبود مزرعه ی گندمی بود که گندماش زیر نور خورشید برق میزد

یه مترسک تنها گوشه مزرعه آروم وایساده بود همه جا رو نگاه میکرد یه دفعه

صدایی به گوشش خورد. ایورو گشت اونورو گشت کسی نبود

که صدا گفت : مترسک من انجام زیر پات .مترسک زیر پاشو نگاه کرد

چشمش افتاد به گل رز کوچولو لبخندی زد وگفت : وای تو چقدر خوشکلی؟

گل رز هم خندید و گفت : مرسی . ولی گل قصه ی ما غمگین بود

مترسک پرسید: چی شده چرا ناراحتی ؟

گل آهی کشید و گفت : ببین چقدر من تنهام گندما با من دوست نمیشن

مترسک گفت : چرا ؟

گل گفت :آخه میگن من غریبه ام

مترسک لبخند شیرینی زد گفت : عیبی نداره منم تنهام .بیا باهم دوست بشیم

اشکاتو کی میشمره وقتی که، دستای من از گونه هات دوره
رفتن همیشه اختیاری نیست..آدم یه جاهایی رو مجبوره
فکر کن همیشه مال من باشی، دنیا مگه از این زیباترم میشه
تو خیلی چیزهارو نمیفهمی، من خیلی حرفارو سرم میشه

امروز اگه از من جدا باشی، دلواپس فردای تو نیستم
دنیات شبیه روزگارم نیست، من مرد رویاهای تو نیستم
میرم با اینکه عاشقت هستم، با اینکه چشمای تری دارم
ای کاش بفهمی که برای تو، آرزو های بهتری دارم

خندت تو خونه م جا نمیگیره، سهم تو خورشیده نه خاموشی
من عاشقانه میگذرم از تو، گاهی چه دلچسب فراموشی
باورکن این روزا به غیر ازمن، چیزی تو رویاهات اضافی نیست
باید با قرصام مهربون تر شم، بعد از تو روزي دوتا کافی نیست!

ما قول دادیم مال هم باشیم، ما قول دادیم اینو میدونم
با گریه میگیم مرده و قولش، نامردم و قولم رو میشکونم
مثل فرشته ها شدی امشب، تو این لباس روشن توری
با گریه گم میشم تو مهمونا، دیدی یه جاهایی رو مجبوری…