در این عکس که متعلق به 39 سال پیش است

 پلنگ صورتی قصد سفر داشته و چهار کشور زیبا

 و توریستی دنیا را برای سفر در نظر گرفته است

که یکی از آنها ایران است

میخواستم زندگی کنم در را بستند

میخواستم ستایش کنم گفتند خطرناک است

میخواستم گریه کنم گفتند بهانه است

میخواستم بخندم گفتند دیوانه است

به راستی سخن گفتم , گفتند بیهوده است

پس فریاد کشیدم .............

زندگی را نگه دارید میخواهم پیاده شوم

حدودای 1700 سال پیش در روم (اونوقت ها شما هنوز به دنیا نیومده بودین!)

حاکمی بنام کلودیوس بوده که فکر میکرده سربازای مجرد از متاهل ها قویتر هستن.

واسه همینم ازدواج رو ممنوع میکنه تا سربازاش نتوننن ازدواج کنن و بقول خودش قوی بمونن.

هر کسی هم که سرپیچی میکرده کشته میشده

. این وسط یک کشیش به نام ولنتاین، برای سربازای رومی خطبه عقد میخونده !

حالا اینکه اون زمانا خطبه هم بوده یا همینجوری الکی پلکی بوده من نمیدونم والا،

خلاصه حاکم از این جریان خبردار می‌شه و دستور می‌ده که ولنتاین روبندازن زندان

زندگی دفتری از خاطره هاست

یک نفر در دل شب

یک نفر در دل خاک

یک نفر همدم خوشبختی هاست

یک نفر همسفر سختیهاست

بزارین اول یه نفس راحت بکشم

بالاخره تاریخ انتشار آلبوم رضا منتشر شد من که دیگه نمیتونم صبرکنم تا 28 یا 29 خدا کنه این چند روزم زود زود تموم بشه

آخ عقربه های ساعت تند تند بگزرید دیگه

چشمانت را برای زندگی میخواهم  

اسمت را برای دلخوشی میخوانم

دلت رابرای عاشقی میخواهم  

صدایت را برای شادی میشنوم

دستت رابرای نوازش و پایت برای ..........

شنیدم رضا یزدانی قراره 25 بهمن تو شیراز یه کنسرت بزاره خوشبحالتون شیرازیا این فرصت و غنیمت بشمارید حتما برید کنسرتشو ببینید باشه جای ما رو هم حسابی خالی کنید

وقتی خبر و شنیدم خییییلی خوشحال شدم آخه همیشه رضا میگه بهش مجوز نمیدن تو شهرستانا کنسرت بزاره خوب حالا که تونسته مجوز واسه شیراز بگیره حتما میتونه واسه شهرستانای دیگه هم مجوز بگیره

خداااااااااا کنه بتونه

برخاک بخواب نازنین , تختی نیست

آواره شدن حکایت سختی نیست

از اشک های خود فهمیدم

لبخند همیشه راز خوشبختی نیست

میدونستی آدما بین الف تا ی قرار دارن ؟

بعضی ها مثل (ب) برات میمیرن

مثل (د) دوست دارن , مثل (ع) عاشقتن

مثل (م) منتظرتن تا مثل (ی) یروز یارت بشن

کاش دوستی ها مثل رابطه دست و چشم بود

وقتی دستت زخم میشه , چشم براش گریه میکنه

و وقتی چشم گریه میکنه دست اشکاشو پاک میکنه

هرگز به کسی نگاه نکن وقتی میخوای بهش دروغ بگی

هرگز به کسی محبت نکن وقتی میخوای قلبشو بشکنی

هرگز قلبی رو قفل نکن وقتی کلیدشو نداری..........

عشق با غرور زیباست ولی اگر عشق رو

به قیمت فرو ریختن دیوار غرور گدایی کنی

اون وقت که عشق دیگه عشق نیست و

فقط صدقه است

بهترین دوست اون دوستیه که بتونی

باهاش روی سکو ساکت بشینی

و چیزی هم نگی و وقتی ازش دور میشی

حس کنی بهترین گفت و گوی عمرت و داشتی

سلااااااااااااام عزیزان

امروز زیاد حالم خوب نیست , میخوام درد و

دل کنم ولی قول بدید بهم نخندید مسخرمم نکنید!!!!!!! باشه

میدونید چیه من آلبوم میخوام اونم با فقط با طعم رضاااااااا یزدانی

اخ ولی نمیدونم چرررررررررا اینقدر طول کشیده

انتشار آلبومشو میگم

فکر نکنید دیوونه شدماااااااا ,نه آخه شما که نمیدونید

از کی دارم انتظار میکشم ,قبل از محرم , شایدم خیلی

قبلتر درست از روزی که یه مصاحبه ازش گوش کردم

که همش از آلبومش حرف زد و گفت قراره بعد ماه محرم

بیرون بیاد . خییییلی خوشحال شدم آخه من که نمیتونم برم

کنسرتاشو ببینم و بهشم که مجوز نمیدن بیاد تو شهرستانا کنسرت

بزاره .منم دلمو خوش کردم به همین چندتا آلبوم  دیگه

خلاصه محرمم تموم شد و از آلبوم خبری نشد که نشد

مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شویم

مرگ آن است که از خاطره ها محو شویم

میدونی زیباترین خط منحنی دنیا چه منحنیه؟؟؟؟؟؟؟

لبخندی که بی اراده روی لبهای یه عاشق نقش میبنده

تا در نهایت سکوت , فریاد بزه : دوستت دارم

مثل شقایق زندگی کن کوتاه اما زیبا

مثل پرستو کوچ کن ,فصلی اما هدفمند

و مثل پروانه بمیر دردناک اما عاشق

عشق مثل یه کوه بلند میمونه که هر کسی

که یه قلب پاک و یه دنیا صداقت داشته باشه

میتونه فتحش کنه

   من زیر بارون با چشام یه آرزو ساخته بودم

واسه دوباره دیدنت زندگیمو باخته بودم

یا آرزومو پس بده یا با یه باره دیدنت به

زندگیم نفس بده

شاید عشق تنها جایزه ی این روزگار نامهربان است

که برای بردنش نیازی به پارتی نیست !و برایش مهم

نیست که تو شاهی یا گدا , مردی یا زن !هرچی که

هستی باش !فقط تنها شرطش این که ارزش اونو

بشناسی و حرمتش و نگه داری

مهربانی را دیدم در کودکی که می خاست

آب شور دریا رو با آب نبات کوچکش شیرین کنه

اگه کسی دیوونت بود تو عاشقش باش .....

اگه عاشقت بود تو دوسش داشته باش .....

اگه دوست داشت تو بهش علاقه نشون بده.....

اگه بهت علاقه داشت تو فقط لبخند بزن ......

میدونی چرررررررررررررا؟

چون اینطوری وقتی همیشه یه پله ازش

عقب باشی اگه یه وقت خسته شد و یه پله

جا موند تازه میشین مثل هم

جالبه این روزا مزه ی عشق شباهت زیادی به آدامس پیدا کرده

اولش شیرینه , بعد دوست داشتنی میشه , سپس تکراری

میشه ,وبعد خسته کننده است و در آخرم دور انداختنیه!!!!!!!!!

ماه در میاد که چی بشه ؟ میخواد عزیز کی بشه ؟

ماه در میاد چیکار کنه ؟باز آسمونو تار کنه ؟

نمیدونه تو هستی , به جای اون نشستی ؟

نمیدونه تو ماهی , تو که رفیق راهی

مادر مرا ببخش

تو گوهری که در کف طفلی فتاده ای

من ساده لوح , کودک گوهر ندیده ام

گاهی به سنگ جهل گوهر شکسته ام

گاهی به دست خشم به خاکش کشیده ام

صد بار از خطای پسر اشک ریختی

اما لبت به شکوه من آشنا نبود

بودم در این هراس که نفرین کنی

ولی کار تو از برای این پسر هیچ جز دعا نبود

تو عاشقانه ترین نام و جاودانه ترین یادی

تو از تبار بهاری -تو باز میگردی . توآن

یگانه ترین رازی -ای یگانه ترین

تو جاودانه ترینی , برای آنکه نمیداند

برای آنکه نمیخواهد , برای آنکه نمیداند

و نمیخواهد , تو بی نشانه ترین باش

ای یگانه ترین

شبی در کنج میخانه گرفتم تیغ

بردستم , بگفتم خالقا یارب تو

فکر کردی که من مستم , کجایی

تو ؟ چه هستی تو ؟؟ چه میخواهی

تو از قلبم ؟ تو از مستی چه میدانی ؟

تو از قلبم چه میجویی؟ تو فرعون را

خدا کردی , تو شیرین را زفرهاد جدا

کردی !!!!!!!!!!! خدایا به خدایت چرا به

قلب پاره پاره ام نظر نیندازی ؟؟؟؟؟؟؟؟

لپ تاپم و بردم نمایندگیش , میگم

ضربه خورده کار نمیکنه !یارو میپرسه

ضربه فیزکی خورده ؟ میگم پ نه پ

یکم بهش کم محلی کردم ضربه روحی خورده

مامان و بابا موقع جابه جا کردن مبل

یکدفعه ولش کردن و  روی پام افتاد و

اشکم و در آورد , تازه میپرسن دردت

اومد؟ پ نه پ از اینکه میبینم رابطه

شما دوتا اینقدر خوبه اشک شوق میریزم

شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید

بین خودمون و نفر بغلی کیف میذاشتیم

تاتقلب نکنیم

شما یادتون نمیاد , جمعه شبا

سریال جنگجویان کوهستان رو

و فرداشم همه تو مدرسه جگیر بودن

وای باران ,باران ,شیشه پنجره راباران شست

از دل من اما چه کسی نقش تورا خواهد شست ؟

ای عزیزمن , بی تو چه سخته که من جز

کلمات چاره دیگه ای نداشته باشم .هر چند

عزیزی چون تو رو دارم و غمی ندارم پس

با تو بودن رو با نگارش و چهرت به هم 

 آمیخته و به تو از تو مینویسم : با تو

من همه رنگهای این سرزمین را آشنا میبینم

با تو آهوهای این صحرا کودکان همبازی منند

با تو کوها هامیان وفادار منند

با تو من با بهار میرویم

امروز اولین روزیه که شیرین قراره بره

مهد و از مامانش دور باشه . شیرین

خیلی ناراحت بود هم بخاطر اینکه

از مامانش دور میشد هم از مهد کمی

میترسید اما مامان شیرین بهش گفته

بود که اون دیگه بزرگ شده و نباید گریه

کنه واسه همین شیرین یواشکی در

گوش خدا گفت ...........

داس وارد مزرعه شد گندم شکست

و افتاد کلاغها , ملخها رو بردن و مترسک

شرمنده شد اما رو  مزرعه زیر برف و بارون

تنها نزاشت و بهار از راه رسید گندم

دوباره جوونه زد و دست مترسک رو گرفت

و گفت : بلند شو و بایست مهم دوباره

ایستادنه و عاشقانه زندگی کردنه